خلاصه کتاب:
آنیدا با گذشته ای عجیب و پر رمز و راز، برای عملی کردن نقشه های پدرش که رئیس یک باند قدرتمند و خلاف است، وارد شرکت زرگران میشود، آنجا با ویهان آشنا و طی اتفاقات و ماجراهای زیادی بهم علاقمند شده اما موانع زیادی برای رسیدن آن ها بهم وجود دارد مانند پدر آنیدا و …
خلاصه کتاب:
مهزاد روشن برترین طراح سرویس جواهرات که با نقشه قبلی وارد شرکت بزرگ جاویدها میشه، طبق رازهای قدیمی که مادرش از گذشته برای اون گفته میخواد از پسر این خاندان امیرجاوید انتقام بگیره اونو عاشق خودش میکنه و کم کم دنیاشو نابود میکنه تا اینکه ورق برمیگرده…
خلاصه کتاب:
بذر کینه را در دل خود کاشتم درختی شد بنام نفرت و میوه ای داد بنام “انتقام” آدرینا بعداز پنج سال انتظار دنبال باعث وبانی کشته شدن پدرشه و در این بین اتفاقات غیر منتظره ای رخ میده که سعی به دور کردن آدرینا از هدفش داره. اماهیچ چیز مانع آدرینا نمیشه حتی “عشق ” آدرینا برای انتقام گرفتن تبدیل به آدم خشک وخشنی میشه که فقط و فقط به فکر یک چیزه “انتقام “
خلاصه کتاب:
داوود با قدم هایی خسته و دلی شکسته به دنبال راهی برای التیام دردی است که به جانش افتاد قصه ی غصه هایش از او مرد سرسختی ساخت که با دنیا هم سر جنگ داشت و این بین به ازای سوختن عزیزترینش عزیز ترین دیگری را سوزاند به شعله ی انتقام ...
رمان تقابل
چشمانش مثل همیشه فقط جلوی پایش را میدید، از همان کودکی ماهرخ خانم سر به زیر بارش آورده بود و این اخلاقش هیچ دخلی به وجود پدر معتاد لاجونش نداشت. از سیزده-چهارده سالگی کار کرده بود و خرج خانواده اش را تأمین کرده بود. تمام دنیایش در خیر ببینی مادر و شرریطنت برادر و لبخند محدوب سرراحلش
خلاصه کتاب:
سرگرد امیر علی پلیس خشن و متعصبی که به عنوان نفوذی وارد باند مافیا می شود و به دستور رئیس باند و لو نرفتن مأموریت چند ساله اش، مجبور می شود دختر سرهنگ را گروگان بگیرد... و رئیس باند ازش می خواهد به دختر سرهنگ... امیر علی هیچ گاه فکر نمی کرد برای نجات جان دختر سرهنگ مجبور شود چنین اجباری را قبول کند و کینه ی انتقام را در دل دلارام بکارد. یک رمان مرموز و هیجانی و فوق العاده خواص...
خلاصه کتاب:
امیر بهادر پسری خشن و مغروره که همه ی دخترا تو کفشن! یه قمارباز هفت خط که هیچ کس حریفش نیست! آیلی یه دختر شر و شیطونه که روز عقدش توسط آدمای امیر بهادر دزدیده میشه اون باید قراره تقاص باباشو پس بده و…
خلاصه کتاب:
افرا دختری که کنار خیابون گیتار میزنه و این کار هر روزشه اما تو یکی از این روزها سامیار آقا زاده پولدار که همه ازش حساب میبرن کلی کشته مرده داره با نگاه اول عاشق افرا میشه دستور میده افرا رو تعقیب کنن بالاخره خونشو پیدا می کنه و دقیقا کنار خونش خونه می خره و…
خلاصه کتاب:
خندههایم را دادم، به بهای آغوشی که سهم دیگری شد! نزدیک ترین هایم مرا فریب دادند! عشقم و بهترین دوستم! حال من بازگشتهام، برای حقی که خورده شد، معصومیتی که به بازی گرفته شد، و گذشتهای که تباه شد… خیانتی که شد دوستی که خاهر بود اما خنجر زد و با عشق و دلیل زندگی ام ازدواج کرد این بازی را من شروع نکردم، اما من کسی هستم که پایانش میدهم….
خلاصه کتاب:
همه چیز، سیاهی است و سیاهی… به جایی رسیدهای که نه جلوی پایت را، نه پیش رویت را، نه پشت سرت را و نه خودت را میبینی. گام پَسینت میرسد به پوچی و زمین پشت سرت هم… پر از هیچ… پلی نمانده که خرابش نکرده باشی! آدمی نمانده که پسش نزده باشی! و اینجاست که او میآید… هنگامی که من ماندهام و خودم و یک کولهبار درد و تنهایی! من ماندهام و روحی درهم شکسته و روانی از هم پاشیده… و اوست که دم مسیحاییاش، مرا زنده میکند.مردی از تبار گریگور با گذشتهای تاریک…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیین بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.