خلاصه کتاب:
باران دختر شهرستانی دانشجو در تهران به خاطر برادرش در رستوران استاد دانشگاهش(هیراد) مشغول به کار میشود… در این حین به جرم حمل مواد مخدر دستگیر و راهی زندان میشود… برادر هیراد مامور پرونده در پی اثبات بی گناهی باران… و باران از زندان ازاد میشود… در شب ازدواج باران و هیراد دانیال در پی کینه توزی در صدد خراب کردن رابطه هیراد و باران است و هیراد در پی این ماجرا باران را ترک کرده و به خارج از ایران میرود… باران افسرده و تنها…
خلاصه کتاب:
یگانه دختر یه خانواده ی به شدت پولداره که بر اثر برخورد نا درست خونوادش با علاقمند شدن اون به یه پسر تصمیم میگیره از خونه بزنه بیرون بعد از هشت سال بالاخره عشق واقعیشو پیدا میکنه اما مشکل از جای دیگس که یکی دیگه هم در فراقش داره میسوزه…
خلاصه کتاب:
داستان درباره دختریه به اسم نفس که به خاطر بدهی های هنگفتی که پدرش بالا آورده مجبور میشه برای پاس کردن همه بدهی ها تن به انجام کاری بده که تمام مسیر زندگیشو تغییر میده ماموریتی که توی اون باید سعی کنه یه دختر شر و شیطون و بازیگوش باشه تا طی اون باعث بشه یه نفر گذشته هاشو فراموش کنه و تغییر کنه…
دانلود رمان شراره ی عشق اثر پریسا بیات بدون دستکاری و سانسوردانلود رمان شراره ی عشق از پریسا بیات با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیمموضوع رمان :دانلود رمان شراره ی عشق اثر پریسا بیات بدون دستکاری و سانسور
خلاصه کتاب:
مرد من قصه ی ازدواج دو فرهنگ با عقاید مختلفه داستان از زبان سوم شخص روایت میشه تا تمام جزئیات و حالات توصیف بشه اینکه این دو نفر با این همه تناقض می توانند با هم ادامه بدن یا اینکه هر کدام سر از زندگیه قبلیشون در میارن رو باید خودتون بخونین…
خلاصه کتاب:
با آهنگ پری و ماری وسط اتاق قر می دادم و سعی داشتم ادای یکی از دوستای تپلم رو دربیارم… -من دلم پری رو می خواد پری منو نمی خواد… زن خوبه خوشگل باشه سفید و کمی چاااق… بچه ها می خندیدن… منم می خندیدم…
خلاصه کتاب:
داستان زندگی یه دختر ته ته غاری که عاشق ماشین رانی و مسابقه است که تو این مسابقات با یه پسر اشنا میشه واین پسر خوشکل ما تنها رقیب نفس میشه…
خلاصه کتاب:
ارباب اصلان، صاحب عمارت اربابیه، یه مرد مغرور و خود ساخته که وقتی عصبی میشه کسی جرأت نزدیک شدن بهشو نداره الا یک نفر! یه دختر خدمتکار آروم و مهربون که براش چای دارچین میبره و آرومش میکنه. ارباب وارث میخواد ولی زنش که خیلی هم فیس و افاده داره راضی نمیشه بچه دار بشن. اینجاست که خورشید چشم ارباب اصلان رو میگیره! دختر خدمتکار وارث ارباب و حامله میشه…
خلاصه کتاب:
خنیاگر داستان هیراد که خطای گذشته اش مثل طوق از گردنش آویزونه و سعی داره با خراب کردن زندگیش خوشبختی رو از خودش دریغ کنه تا بلکه تنبیه بشه ولی میون خراب کردن هاش دختر کوچولویی وارد زندگیش میشه که اونو مجبور میکنه ناخواسته بشه بابا لنگ درازش!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیین بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.