خلاصه کتاب:
من هرکاری بخوام رو انجام میدم و هرکسی و بخوام بدست میارم. از قوانین هیچکس پیروی نمیکنم، حتی قوانین خودم. میدونستم نباید لمسش کنم، اما این جلومو نگرفت. برای دومین بار هم جلومو نگرفت. فقط باعث شد برای سومین بار مشتاق تر شم. سبک زندگیم با وحشی بودنم سازگاره، ولی اون اینطور نیس. اما تمپرنس رنسوم جدیدترین اعتیادمه و فعلا حاضر نیستم ولش کنم .اون رو به راه خودم میکشونم، حتی اگه بدین معنا باشه که اونو به تاریکی بکشونم. فقط امیدوارم که اینکار باعث مرگ هردومون نشه…
خلاصه کتاب:
نام شخصیت اصلی این داستان فردی به نام آندرس است، این فرد قصد دارد که مجسمه بسیار ارزشمند و خانوادگی که دزدیده شده بود را پس بگیرد. او برای باز پس گیری این مجسمه به کمک یک دزد احتیاج دارد. کسی که توانایی های لازم برای باز پس گیری این مجسمه را داشته باشد، این شخص که آندرس برای دزدی مجسمه انتخاب کرده است، دخترک برده ای است به نام سانکیا که با فقر دست پنجه می زند، آن ها برای گرفتن مجسمه راهی می شوند اما در این راه افراد دیگری هم وجود دارند که به جستجوی مجسمه می گردند و حاضرند برای گرفتن این مجسمه دست به هر جنایتی بزنند. در حین این ماجرا آندرس و دخترک هم ناگهان احساسی به هم پیدا می کنند.
خلاصه کتاب:
آریا مک نوزده ساله، خواننده هیپ هاپ، از طریق یک ناشناس مورد آزار و اذیت قرار میگیره، با ارسال بسته های پستی اون رو تهدید میکنن، پدر آریا برای محافظت از دخترش، دو بادیگارد استخدام می کنه، وقتی آریا، برای اولین بار این مردهای عضله ای رو وسط آشپزخونه می بینه، نمیتونه جلوی کشش رو بگیره، پس تصمیم می گیره، اون ها رو اغوا کنه و فانتزی که همیشه تو ذهنش داشته رو با دو مرد فوق العاده به طور هم زمان به واقعیت تبدیل کنه! من، خواننده مشهور هیپ هاپ هم زمان عاشق دو مرد شده بودم! دو بادیگاردم…
خلاصه کتاب:
کورد دختر تلخی است که همیشه وظیفه ی مراقبت از خواهر کوچک ترش آیولا را بر دوش خود احساس میکند. آیولا دختری زیبا، بسیار جامعهستیز و فرزند مورد علاقهی خانواده است. او هماکنون سومین مردی که وارد زندگیاش شده را کشته و کورد هم از این موضوع اطلاع دارد. کورد همیشه سعی دارد بسیار دلسوزانه به خواهرش کمک کند. او بهترین راهحلها را برای تمیز کردن خون انسانهای کشته شده میداند و ماشین او برای حمل اجساد، بزرگ است.
خلاصه کتاب:
ملکه تاتیانا کشته شده است و دنیای مورویها دیگر هرگز مانند گذشته نخواهد بود. رز هاتاوی اینک به جرم ناکرده در انتظار اعدام است و در سرتاسر گیتی تنها یک مرد میتواند او را از این مخمصه برهاند. رز در کشاکش انتخاب عشق زندگیاش بین دیمیتری و آدریان سرگشته و حیران است.
خلاصه کتاب:
اگر یک پسر مدوکس عاشق شود، برای همیشه عاشق میشود اما اگر او شما رو دوست نداشت، چی؟ لیز یک مامور اف بی آی است. او که تصمیم میگیرد فقط با شغلش ازدواج کرده باشد، نامزدی خود را برهم میزند و از شیکاگو به دفتر میدانی در سن دیگو منتقل میشود. او رویای ترفیع و پیشرفت را در سر دارد. مامور ویژه توماس مدوکس متکبر، حاضر به عذرخواهی نیست و بی رحم است. برادر کوچکترش تراویس به دلیل مشارکت در آتش سوزی زیرزمین که منجر به کشته شدن ده ها دانشجو شد.
رمان رستگاری زیبا
در حالی که تایپ میکردم به پرونده ای که وال بهم داده بود نگاهی انداختم پرونده رو سریع ورق زدم تا ببینم در مورد بنی چیزی نوشته شده یا نه. بنی یه مهره محبوب زد و بندهای مافیا ها تو لاس وگاس بود. تعجب کردم که چطور اداره سن دیگو، تونسته اتفاقی این فرد رو پیدا کنه و با خودم فکر کردم که کی تونسته که اطلاعات اولیه در مورد این فرد رو تو اداره لاس وگاس کشف کنه اداره سابق من تو شهر شیکاگو، هیچوقت تو این جور چیزا خوش شانس نبود.
و برای اینکه مشخصات این جور افراد رو پیدا کنیم و لازمشون داشتیم، مجبور می شدیم به اداره لاس وگاس زنگ بزنیم و ازشون آمار بگیریم. فرق نداشت که مجرم باشی قمار باز باشی یا حتی مجری قانون چون در هر حال شهر لاس وگاس، سرت رو حسابی شلوغ و گرم میکرد. بعد از نوشتن هفت صفحه ،ترجمه دست هام برای اینکه به
خلاصه کتاب:
این کتاب سرگذشت گروهی پسربچه است که بر اثر یک سانحه هوایی در جزیرهای متروک، واقع در اقیانوس آرام،بدون سرپرست رها میشوند. پسران شش تا دوازده سالهاند و هنوز تصویر روشنی از زندگی اجتماعی ندارند. در آغاز همهچیز به خوبی پیش میرود. تا اینکه کمکم تنها دغدغه پسر بچهها رفع نیازهای ابتدایی جسمانی شان میشود و آنها خیلی زود به زندگی بدوی برمیگردند…
خلاصه کتاب:
در این جلد بعد از بازگشت الکساندر و جاگر و لونا همه چیز در شهر کوچک دالس ویل تغییر میکنه. ترور که از بچگی با اون لجبازی میکرده با لونا آشنا میشه. و جاگر برنامه ای ترتیب میده تا لونا و ترور در قبرستان (که یک مکان مقدس برای تبدیل شدن هست) با هم قرار بگذارند و در اون قرار لونا ترور رو تبدیل به یک خون آشام کنه. الکساندر و راون متوجه میشن ولی در شب جشن با چیزی دیگه ای روبرو میشن. و بعد از اون ولنتاین وارد صحنه میشه…
خلاصه کتاب:
بین خونه من توی بوستون و دوستم تو لاس وگاس دقیقاً ۲۷۱۶ مایل فاصلهست. وقتی باهام تماس میگیره تا بهم بگه در شرف ازدواجه و پنج روز دیگه توی جشنش بهم نیاز داره، چطور میتونم رد کنم؟ این طوفان های زمستونی همه پروازها رو لغو کرده. از شانس خوبم، تنها کسی نیستم که از رسیدن به اون عروسی ناامیده. پدر کرستن، که من هیچوقت ندیدمش، بیرون آپارتمانم منتظره، و میخواد باهام کل کشور رو رانندگی کنه تا هیچکدوممون عروسی رو از دست ندیم. تو شیکاگو، من رو وادار میکنه که تک تک انتخابهای زندگیام رو زیر سوال ببرم. و بلاخره توی دنوره که ما تمام قوانین ممنوعه بینمون رو میشکنیم..
خلاصه کتاب:
کارن ی یازیگر معروف و خوش گذرانه ک برای فیلم جدیدی که بهش پیشنهاد میشه یه نقش مکمل خانم داره به اسم مایا همسر مایا ک یه آدم شکاکه و مایا رو به زور دست درازی به اون رو داشتن فیلم و عکس ازش به دست آورده رو تحت فشار می زاره ک نباید کارو قبول کنی…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیین بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.