خلاصه کتاب:
مهراب شمس، سرگردی که به خاطر خصوصیات خاصش به هاسکی معروفه! برای حل پرونده قتلی به بوشهر میاد، موقع بررسی صحنه قتل متوجه شخص عجیبی میشه…!ماهور، خبرنگار باهوشی که اطلاعات سری از اون پرونده داره،ولی حاضر نیست بگه چطوری بدستشون آورده، تا اینکه…!
خلاصه کتاب:
سودابه قرصی به پسری که مورد علاقهاش میده و اون رو به سمت خودش میکشه خودش رو تقدیمش میکنه و درست روزی که متوجه میشه از مهرداد حامله است… مهرداد…
خلاصه کتاب:
وینتر شین یک عروس کودک بود که به قیمت بدهی قماربازی فروخته شد. بعد از سالها سوءاستفاده، اون می دونست که رها شدن از شر اون خطرناکه، شاید حتی مرگبار باشه، اما این فرصتی بود که اون باید ازش استفاده می کرد. دکتر جیدیایا رنچری هرگز حقیقت رو در مورد اتفاقاتی که برای بهترین دوستش، وینتر افتاد رو نمی دونست. با رشد در محل رزرو بومیان آمریکا، اون ها هم از هم جدا بودن، تا اینکه سرنوشت مداخله کرد.
خلاصه کتاب:
قصه امروز ما، قصه گذر از سختیهاست، وقتی دلیلی برای این گذر داری! اصلاً شاید رسیدن به فردا، همان دلیل گذراندن امروز است. قصهگوی امروز ما نیز از روزهای بد و سختی میگوید که اگر لحظهای در عبور از آن تردید کند، تمام زندگی را خواهد باخت…
خلاصه کتاب:
همیشه آدمها رو با ظاهرشون نباید قضاوت کرد. پشت همهی چهرههایی که میبینیم، آدمهایی هستن که نمیشه فهمید تو قلب و فکر و روحشون چه چیزی جریان داره. گاهی باید دستشون رو گرفت، روحشون رو لمس کرد و به تنهاییهاشون نفوذ کرد تا بشه اون پوستهی سفت و سخت رو شکوند. این قصه، قصهی بیرون کشیدن یه روح پاک از یه جسم خسته و آسیبدیدهست. قصهی دیدن زیباییهای ذاتی آدمها، بیتوجه به حصار جسمانی اونها. این قصه… یعنی قصهی «لمس تنهایی ماه»…
خلاصه کتاب:
ریحانه دختری که در بند عشق پسر خاله ش اسیر میشه اما با اشتباهی که بهادر مرتکب میشه باعث نفرت و جدایی بینشون میشه که این اشتباه با رقیبی سخت تر اتفاق میفته رقیبی که جزیی از خانواده ریحانه ست و باعث ویرون کردن زندگیش میشه... عشقی ممنوعه بین بهادر و ریحانه، بهادری که بخاطر اشتباهش شوهر خواهر ریحانه میشه اما باز هم از این عشق سوزان و ممنوعه ش دست نمیکشه…
خلاصه کتاب:
دختری به اسم ایرن برای نجات مادرش وارد خونه ی شش پسر می شه که متوجه می شه اونا خون آشامن. زندگی اون کاملا دگرگون می شه و حقایق و راز های زندگیش کم کم فاش می شن و این باعث می شه که…
خلاصه کتاب:
برهان زرگر، ته تغاری حاج آقا زرگر بزرگ راستهی طلافروشهای بازار بزرگ تهران، پسری از یه خونوادهی سنتی و مذهبیه که بجز خواهر و مادرش با هیچ جنس مونثی هم صحبت نمیشه و چشماش هیچ زنی رو نمیبینه! برهان چشم پاک حالا باید برای رهایی از این با دختری ازدواج کنه که... مروارید دختر هجده سالهای که برای رسیدن به آرزوهاش از پرورشگاه که تمام این سالهای زندگیش رو توی اونجا گذرونده میاد بیرون و به دنبال زندگی جدید میره! حاج اقا زرگر پدر برهان اونا رو مجبور میکنه تا با هم ازدواج کنن و این دقیقا چیزیه که مروارید می خواد...
خلاصه کتاب:
آشا دختریست که فریب می خورد. به امید داشتن پول و امکانات تبدیل به زنی تن فروش می شود . دختری که در باتلاق فساد می افتد . اما او غم ها و گذشته ای دارد که او را به اینجا کشانده. پای مردی در میان است که قلب دختر قصه ی ما را جریحه دار کرده . مردی که او مثل جانش می پرستید و خیانتش را دید. سرآسیمگی قصه ی دخترانیست که به کشورهای خلیج می روند. تجربه ها و جراحت ها و سختی هایشان را به تصویر کشیده ام.
خلاصه کتاب:
داستان خواستَن و نَرسیدن … دیدار های شَبانه دُختری عاشِق با عِشق مَحالَش در فَرا تصورات اَز سر دِلتنگی … عاشِقی که هَر روز بَرای مَعشوقَش می نِویسد به اُمید این که نوشته هایَش به دَست مَحبوب برسد شایَد که صِدایِ بی قراری های قَلبش روزی شنیده شود …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیین بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.