خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختریه به نام هستی که به خواستگاری پسر عموش کیان بی دلیل جواب رد میره و در همون حین... با همکلاسیش امیر نامزد میکنه. امیر که ذاتاً شکاک بوده، بعد از مدتی اون روی سکه رو نشون میده و هستی رو مورد آزار و اذیت قرار میده... هستی به این نتیجه میرسه که امیر تعادل روحی و روانی نداره.. تصمیم میگیره که این نامزدیو بهم بزنه، اماامیر.. به هستی طوری مشکوک میشه که فکر میکنه بهش خیانت کرده و پا رو تموم قول و قرارهایی که باخانواده هستی گذاشته میزاره و برای اثبات بکر بودن هستی ازش نشونه میخواد…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " آیین بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.